اشعار امام زمان(ع)
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
مجید لشکری
*********************
پنهان نموده چهره ز ما آه می کشی
تا کی ز آه پرده بر این ماه می کشی؟
دیگر خدا ز قهر نگاهم نمی کند
وقتی گناه می کنم و آه می کشی
آهی که مانده در دل تو از گناه من
پنهان نموده از من و در چاه می کشی
چاهی به قدر آه تو مولا عمیق نیست
ناچار آه نیمه و کوتاه می کشی
کوتاه می کند شب دلتنگی مرا
دستی که بر سرم ز وفا گاه می کشی
گاهی که سرکشی کنم از تو دل مرا
با یک نگاه، باز به همراه می کشی
حسن بیاتانی
*********************
رسیدهام به چه جایی... کسی چه میداند
رفـیــق گـریـه کجایی؟ کـسی چـه میدانــد
میـان مـایی و با مـا غـریبهای ...افسوس
چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه میداند
تـمـام روز و شبـت را همـیشه تنهایی
«اسیر ثانیههایی» کسی چه میداند
بـرای مـردم شهـری کـه با تو بد کردند
چگونه گرم دعایی؟ کسی چه میداند
تـو خـود بـرای ظـهـورت مـصـمـّـمی اما
نمیشود که بیایی کسی چه میداند
کـسی اگر چه نداند خدا که میداند
فقط معطل مایی کسی چه میداند
اگـر صحـابـه نباشد فـرج که زوری نیست...
تو جمعه جمعه میآیی کسی چه میداند
کاظم بهمنی
موضوعات مرتبط: امام زمان(عج) - موضوع آزاد
برچسبها: اشعار امام زمان(ع) مهدی وحیدی